سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تعداد کل بازدید : 78491

بازدید امروز : 2

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم برای اینکه هرکس آنچنان میمیرد که زندگی میکند خدایا تو چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت خدایا رحمتی کن تا ایمان نان و نام برایم نیاورد قدرتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم تا از آنهایی باشم که پول دنیا را میگیرند و برای دین کار میکنند نه از آنهاییکه پول دین میگیرند و برای دنیا کار میکنند

دوستان














لینک به لوگوی من

بایگانی نوشته های من - انسانم آرزوست

اشتراک

 

جستجوی سریع

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

بایگانی

بایگانی نوشته های من
تابستان 1384

چون از کارى ترسى بدان درشو ، که خود را سخت پاییدن دشوارتر تا در نشدن در کار و ترسیدن . [نهج البلاغه]

دل نوشته های خسته

نوشته های هادی::: سه شنبه 84/5/18::: ساعت 9:56 عصر

   

  

در میان ما آیا کسی وجود دارد که مرا پاسخ دهد، به کجا می‌رویم؟
هم کره‌های عزیز چه می‌کنیم؟
دیگر بس است ، جنگ بس است خون کافی است
هر لحظه و به هر جا تکه‌ای از معرفت و مهربانی را فروختیم
راستی عشق و شعور را کجای تاریخ جا نهادیم؟
باید آنها را دوباره بیابیم اما کجا!
در تخت جمشید طعمه حریق شد یا کوره‌های آدم سوزی!
در هیروشیما مدفون است یا حلبچه
ویتنام یا رواندا
مبادا اروند آن را با خونابه جوانان کشورم به خلیج فارسی ریخت
که این روزها جز دوم نام همیشه‌اش ، قاتق نانمان شده


یاری دهید بدنبال آدمیت ، کجای را بکاوم!
اوین یا ابوغریب؟
در کدامیک انسانیت بیشتر تحقیر شد؟
شام آخر باکره‌های اوین یا انباشته‌های گوشت و عریانی و شرم در ابوغریب.

  


امید را چه کردیم؟ آن را کجا بیابم!
در قلب زنان بوسنیائی ، که بدلیل شرط‌بندی بر جنسیت جنین ، شکمشان را
می‌دریدند!
یا دو دو چشمان جوانک اسیر، که در انتظار سلاخی بود.
چه کردیم ، چه می‌کنیم
گاه شکستیم و گاه شکاندیم
گاهی سوختیم و گاه سوزاندیم و همچنان می‌سوزیم
رهکارهایمان بوی هراس می‌دهد
چراغمان روشن است اما کسی خانه نیست
کودکان را چه کنیم!
غنچه هائی که در صف‌آرائی حیاط مدرسه بجای عشق ، شالوده ذهنشان با زنده باد و مرده باد بنا می‌شود و یا در جعبه جادوئی ، بهت زده می‌بیند
انسان را به مسلخ می‌برند یا خون و جنگ و انفجار
آیا می‌توانند فردا پیام‌آور صلح باشند؟
چه باید کرد
بدور از جنگ و انتقام
شکنجه و کشتار
آدمیت را با آمیزه‌ای از صلح و عشق ، چگونه احیا کنیم
کسی مرا پاسخ دهد به نجوا، مبادا آن ذره از معرفت و آدمیت که بجا
مانده ، برای رخ در نقاب کشیدن ، تاریخ را گواه آورد.



از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

نوشته های هادی::: سه شنبه 84/5/18::: ساعت 9:25 عصر

ما آدمها چه خوب آموختیم که چگونه همانند پرندگان در آسمان آبی پرواز کنیم و چگونه به خوبی ماهیان در آب شنا کنیم ، اما هنوز نیآموخته ایم که چگونه باید مثل آدم با یکدیگر رفتار نماییم !

مارتین لوتر کینگ



خدا حافظ آقای خاتمی

نوشته های هادی::: سه شنبه 84/5/18::: ساعت 9:19 عصر

از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
گرهم گله ای هست دگر حوصله ای نیست



اهانت به قرآن

نوشته های هادی::: شنبه 84/5/8::: ساعت 8:33 عصر

چند وقت پیش خبری شنیدم مبنی بر این که دختری هلندی که مادری مسلمان داشته و همزمان با قرآن خواندن مادرش به شنیدن موسیقی با صدای بلند مشغول بوده تا با اعتراض مادرش در خصوص کم کردن صدای موسیقی برخورد می کند به او حمله ور شده و قرآن مادرش را تکه تکه کرده و ناگهان همان جا شروع به سوختن می کند و مادرش هرچه تلاش می کند نمی تواند دخترش را نجات دهد . و دخترش در این فعل و انفعالات تبدیل به موجودی می شود که هیچ شباهتی با انسان ندارد .
برای بار اول من وقتی این موضوع را شنیدم باور نکردم ولی وقتی از زبان چند نفر شنیدم و مطلبی در اینترنت در این خصوص همراه با عکس دیدم راحت تر این مسئله را پذیرفتم .

tt

اگه می خواهید اصل مطلب را مطالعه کنید اینجا را کلیک کنید .



السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ( علیه السلام )

نوشته های هادی::: جمعه 84/5/7::: ساعت 8:10 عصر

با سلام خدمت دوستان خوبم ، چند روزی بود که رفته بودم مشهد ، جای همتون خالی بود . البته به یاد همهء‌ دوستان بودم .
راستی با گوشی تلفن همراهم چندتایی عکس گرفتم که خدمتتون تقدیم میکنم شاید با دیدن عکسها حال و هوایی بهتون دست بده ، که به یاد من هم باشید .








   1   2   3   4   5      >

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com