سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تعداد کل بازدید : 78580

بازدید امروز : 13

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم برای اینکه هرکس آنچنان میمیرد که زندگی میکند خدایا تو چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت خدایا رحمتی کن تا ایمان نان و نام برایم نیاورد قدرتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم تا از آنهایی باشم که پول دنیا را میگیرند و برای دین کار میکنند نه از آنهاییکه پول دین میگیرند و برای دنیا کار میکنند

دوستان














لینک به لوگوی من

دغدغه های یک انسانیت !!! - انسانم آرزوست

اشتراک

 

جستجوی سریع

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

بایگانی

بایگانی نوشته های من
تابستان 1384

آن که میانه‏روى گزید ، درویش نگردید . [نهج البلاغه]

دغدغه های یک انسانیت !!!

نوشته های هادی::: دوشنبه 84/4/27::: ساعت 8:58 عصر



او که با دل پوسیده و کرم خورده اش
پا بر عشق نهاد
و لاف عشق زد.
او که پروانه ها را
با عطوفت به سنجاق دوخت
و با فریبی تلخ
مهتاب را به بازی گرفت .
او که لاف پرواز زد
و آسمان پروازش تنها قفس تاریکش بود .
او که خورشیدک روزهایش را فروخت
تنها به عقده های چرک آلودش .
او که تلخ و مکدر بود
و جامهای تلخ و زهر آلودش را
پی در پی در حلقوم ماهیها خالی میکرد ،
 انسانیت را لاف میزد
و انسانیت را می سرایید .

و اکنون
 تمام وجود مرا خنده ای دردآلود آزار می دهد.
والسلام




[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com